شماره معکوس p14

با سردرد سنگینی پلک هایش باز شد،کم کم به خودش امد‌ و متعجب به اطراف نگاه کرد
اول لباس خواب داخل تنش...دوم بدن برهنه ی جئون!

سرش تیر کشید و محکم پلک هایش را به هم فشرد
جئون چرخی زد و با چشمانی خواب آلود و خمار به امیلیا خیره شد

"ساعت چنده؟" jk

امیلیا منگ به جئون خیره شد،کلافه موهایش را به هم ریخت

" تو اینجا چه غلطی میکنی؟ تو خونه ی من تو اتاق خوابم!" Emilia

در حالی که چشمانش را مالش میداد با صدایی دو رگه گفت :

" خونه ی تو؟" jk

امیلیا که از هیچ چیز سر در نمی آورد جیغ بلندی کشید

" دارم میگم اینجا چیکار میکنی؟" Emilia

جئون پوزخندی زد و با برداشتن لباس هایش سمت حمام رفت

امیلیا محکم توی سرش کوبید،هیچی از دیشب به خاطر نداشت و دلیل پوزخند جئون را متوجه نمیشد
صدای چرخش کلید توی قفل در را شنید و سریع از جا پرید
اریکا با چشمانی خمار و سرخ شده وارد خانه شد و کلافه کتش را روی مبل انداخت

"ا..اریکا!" Emilia

اریکا لبخند خسته ای زد

"سلام،شرمنده دیشب داشتم روی پرونده کار می‌کردم نتونستم بیام خونه " erica

امیلیا با استرس پوست لبش را جوید،اریکا مشکوک به در حمام اشاره کرد

"کسی توی حمومه؟" erica

"چییی؟" Emilia

"دوش حموم بازه" erica

با خنده ی مصنوعی سمت دستیگره رفت

" اها میخواستم دوش بگیرم،باز گذاشتم که گرم بشه " Emilia

"اوکی برو " erica

و وارد حمام شد،سمت جئون رفت و با دست جلوی دهانش را گرفت و آهسته گفت :

"خفه شو اریکا اومده" Emilia

جئوت سر تکان داد،امیلیا که از قطرات آب روی تن جئون خیس شده بود کمی عقب رفت و حوله را دور بدنش پیچید

از استرس زیاد حالت تهوع و سردرد بدی داشت

"امیلیا گوشیت زنگ خورد جواب دادم،نمیدونم کی بود ولی گفت امروز مصاحبه داری باید بری " erica

دستش را به دیوار تکیه داد تا لیز نخورد

"اریکا بیرون میری؟"Emilia

جوابی دریافت نکرد،آهسته از حمام بیرون رفت و با دیدن چهره خواب خواهرش نفس عمیقی کشید

و محکم دست جئون را کشید و به سمت در ورودی برد

"گورت رو گم کن بعدا باهات حرف دارم" Emilia

و بدان آنکه منتظر پاسخ جئون باشد در را کوبید
دیدگاه ها (۱۳)

شماره معکوس p15

شماره معکوس p16

شماره معکوس p13

شماره معکوس p12

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط